فقط یک بهار

هر گونه برداشت از این وبلاگ پیگرد قانونی خواهد داشت.

فقط یک بهار

هر گونه برداشت از این وبلاگ پیگرد قانونی خواهد داشت.

جای خالی کی؟

اسم محمود دولت آبادی همواره در من احساس احترام برانگیخته. چهره زمخت و اخم های دوست داشتنی اش انگار ردّی از یکایک شخصیت های کلیدر است که با خواننده های کتابش گفتگو می کند و من همچنان معتقدم هر ایرانی باید کلیدر را بخواند. از کلیدر بگذرم، "جای خالی سلوچ" را نخوانده بودم، اما حالا که خوانده ام، این کتاب مثل یک علامت سؤال در قفسه کتابخانه ام نشسته است. اگر کسی بخواهد محترمانه، ادیبانه و خصمانه زن را بکوبد و حرمتش را بشکند، باید گفت "جای خالی سلوچ" این کار را انجام داده است. همین!

 

نظرات 6 + ارسال نظر
فرانک پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:17

زن را بکوبد؟ یا زن فلک زده ی ایرانی را عریان نشان دهد؟ در برابر فرهنگ خشن مرد سالار جامعه ی بدوی ایرانی؟ زندگی تلخی در جای سلوچ جریان دارد.

من با این بخش دیدگاه شما که وضعیت اسفناک زن اشکار شده و به عبارتی واقعن زن در چنگال چنین نگرش ها اسیر بوده و در بهضی سطح هنوز هم هست، موافقم. اما روایت این کتاب را هم که منجر به نوشته خودم شد را هم قبول دارم.

علی اکبر علامتی پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:33 http://neveshar.mihanblog.com

من که حالا چند روزیست اندرخم کلیدرم و جلد چهارمش در حال اتمامه از روزی می ترسم که از خواب بیدارم شم و دیگر نتوانم آن بیکرانه شگرف را پی بگیرم.
واقعا می ترسم!
می ترسم از روزی که آخرین صفحه و آخرین سطرش را بخوانم و ببندم و دیگر...!واهمه نیستی ش می لرزاندم.
چند روز پیش در شهر کتاب صحبتی داشتند استاد من باب بیهقی کبیر و سپس کتابهایشان را به امضای خودشان ممهور کردند.من همین جای خالی سلوچ را به امضای ایشان و افتخار قلم توانایشان گوشه کتابخانه ام دارم و با نگاه بهش جانی دوباره برای ادامه می گیرم.امید حرکت.شروع های دوباره.هر روزه.
ممنون بخاطر حسن سلیقه تان!

از آشنایی خوشوقتم و به این سرای خوش امدید. نگران نباشید و نترسید. با حوصله بخوانید و دیدگاه هیتان را منتظر کنیدف ما هم استفاده می کنیم. من هم حسی که شما از آن نوشته اید را در زمان خواندن بعضی کتاب ها تجربه کرده ام و می فهمم احساس شما را. چه خوب است گزارشی از آن برنامه شهر کتاب هم بنویسید.

محسن پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:28 http://after23.blogsky.com

من شک ندارم که کلیدر نخوانده می میرم.

امید که سال ها سال زنده و سالم باشید. شما بزرگ خاندانید و حال حالها باید پایدار باشید. اگر تونستید کلیدر را بخوانید بد نیست برای کوچک ترها و اطرافیانتان تعریف کنید. اگر هم نتوانستید بخوانیدف شما اینقر کتاب های خوب خواندید که حالا حالا می توانید بر مسند بزرگی تکیه بزنید و داستان ها روایت کنید.

فریدون شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:52

راستی آیا کلیدر به زبان انگلیسی و یازبان های دیگر ترجمه شده است ؟ آثار بسیاری از ادبیات جهان به فارسی ترجمه شده است اما به همان نسبت اثار ادبیات فارسی به زبان های دیگر ترجمه نشده است . و شاید به جرات بتوان گفت که در این زمینه کمی کم کاری شده است .

درود. به زبان انگلیسی مطمئن نیستم ولی به زبان آلمانی ترجمه شده. جالب و جای تأسف اینه که کتاب زوال کلنل ایشون به آلمانی ترجمه و منتشر شده ولی به زبان فارسی خیر!

علی اکبر علامتی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 http://neveshar.mihanblog.com

کلیدر به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده و مردم دنیا هم از این لذت مکرر مشعوف بوده اند.آلمانی ها در ترجمه آثار استاد از همه پیش قدم تر بودند و گوی سبقت را ربوده اند.حتی همین جای خالی سلوچ هم ترجمه شده و دگران هم استعمال کننده ش هستند.
زوال کلنل هم به آلمانی،انگلیسی و فرانسه ترجمه شده و تقدیر شده.طریق بسمل شدن هم دیگر کتابیست از استاد که در ایران خواننده ای نداشته...
به امید فردایی روشن.

علی اکبر علامتی یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:53 http://neveshar.mihanblog.com

کلیدر تمام شد!
کلیدر تمام شد و آغاز شد!
بالاخره شد آنچه باید میشد و از آن ترسان بودم!
ممنون که سر میزنید و منظر نظر شما هستم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد