یکی از دوستان از من خواست، رابطه سرمایه داری یا حضور افکار مدرن در ایران عزیز رو بیان کنم، فکر کنم این شعر با زبان بسیار شیوایی این کار رو کرده، من که لذت بردم. دم این جوون ایرونی گرم.

دست پخت ایرانی

خون قبیله ی پدرم عبری است

خط زبان مادری ام تازی

اینجا کسی حریف جنونم نیست

افتاده ام به قافیه پردازی

جسمم به کفر نیچه می اندیشد

روحم به سهروردی و مولانا

یک قسمتم یهودی اتریشی است

یک قسمتم مسیحی قفقازی

دیروز کلب آل علی بودم

امروز عبد بیت بهاء الله

من دست پخت مادرم ایرانم

مونتاژ کارخانه ی دین سازی

اندیشه های من هگلی اما

واگویه های من فوکویامایی است

انبوهی از غوامض فکری را

حل کرده است علم لغت بازی

تلفیق عقل و عرف و ولنگاری

آمیزش شریعت و خوش باشی

درک نبوغ فلسفی خیام

با فال خواجه حافظ شیرازی

ما سوژه های خنده ی دنیاییم

جایی که یک فقیر گنابادی

با چند پاره ذکر و سه تا حق حق

اقدام می کند به براندازی

می ترسم از تذبذب یارانم..

گفتی برادرم شده ای؟ باشد!

اثبات کن برادری خود را

باید مرا به چاه بیندازی

علی اکبر یاغی تبار

................................................................................................................................

پ.ن1: به نظر من که تکان دهنده است.

پ.ن2: فکر کنم یه 3 واحد تاریخ اجتماعی ایران رو با هم گفته......!