دفعه قبل که رفته بودم منزل اش از رفت و آمد موش ها گله داشت. گفتم در اسرع وقت چند تا تله موش بخرد و خودش را از شر شان خلاص کند.
دفعه بعد که به دیدارش رفتم ، دیدم جلو در حیاط اش مقداری پنیر و مخلفات دیگر که مورد علاقه موش ها بود گذاشته بود . علت را که جویا شدم گفت تمام مواد عذایی را در یخچال نگهداری می کند ودرنتیجه موشها که برای مواد غذایی می آمدند دیگر نمی آیند و برای اینکه از گرسنگی نمیرند برایشان بیرون غذا می گذارم
ناراحت شدم و٫رسیدم یعنی چه ؟
گفت موشها هم ساکنان زمین هستند
اصل اخلاقی محیط زیستی می گه: همه ی موجودات دارای ارزش یک سانی هستند و بر هم برتری ندارند...اما کدام بشر دو پا حاضره به حضور این ساکنان رسمیت بده و بگه اون ها هم همسایه ی ما هستند و حق همسایگی بر گردن ما دارند؟!
هر موجود زنده ای برای زنده ماندن خودش مجبور است محیط خودش را طوری تنظیم کند که بتواند حق حیات و اسایش داشته باشد. زندگی انسان هم از این قائده جدا نیست. روزانه میلیون ها میکروب وارد بدن ما می شوند و بدن ما آنها را می کشد و دفع می کند. اگر این میکروب ها بر کسی غلبه کنند سبب بیماری اش می شوند. گرچه میکروب ها ساکنان زمین هستند ولی حق همسایگی با ما را ندارند. همچنین سوسک ها و مگس ها و پشه ها گرچه ساکنان زمین هستند ولی حق زندگی در محیط زیست ما را ندارند
گویا ساکنان زمین و این حرف ها در ادبیات و شعر و هنرزیباست. اما متاسفنه در عمل قانون زیست این است که بکش تا زنده بمانی .
ما گوسفند ها را به چرا می بریم و برایشان جا و مکان درست می کنیم و بعد سرشان را می بریم و غذاهای خوشمزه درست می کنیم. مرغ ها و جوجه ها را پرورش می دهیم و بعد پر و بالشان را می کنیم و خوراک جوجه درست می کنیم. ماهی ها را سر و دم شان را می زنیم و کباب شان می کنیم. اینان ساکنان زمین هستند.
و ما ساکنان زمین چقدر دوست داریم یا بکشیم یا بخوریم تا زنده بمانیم
در میان ساکنان زمین، انسان از همه ظالم تر است او اکو سیستم را از میان می برد... او خیلی خیلی بیشتر از حقش از طبیعت خورده است... او حتا به خودش هم رحم نمی کند.... اری فریدون عزیز! این قانون طبیعت است که موجودات برای زنده ماندن و بقای خود تلاش کنند و دیگری را به نفع خود از میان ببرند اما واقعن انسان از این قانون پیروی کرده است یا...؟
سلام بعد از هزار سال !! آمدم اولین چیزی که خواندم راجع به رفتن غم انگیز کلاغ ها و پروانه ها بود اما قسمت نظرات آن پست درش را سفت به روی من بسته بود !
گاهی فکر می کنم انسانها به قدری با زمین و موجودات آن و هم با دیگر انسان ها بدی کرده اند که باید از بودن کلاغ و پروانه و گنجشک تعجب کنیم نه از رفتنش .. اما کلاغها را واقعا مقاوم میدانستم . تهران با آنهمه آلودگی خوشبختانه هنوز پر از کلاغ است . باید پیگیری کنی و ببینی چرا میروند ؟!
* * *
جالب اینکه این کودکی که قورباغه را چنین در آغوش کشیده هم انگار ادامه ی همین داستان است ... برای چندمین بار می بینیم که زیبائی و عشق ورزی چقدر نسبی است . کاش آدمها همیشه بچه بودند آنوقت قهر کلاغ ها و پروانه ها را باعث نمی شدند .
ببخشید اون شخصیت داستانی که جناب فریدون در کامنت نخست گفتند کجا هستند خیلی مشتاقم ببینمشون! ----------- به قول دبیر زیست شناسیمون : تا حالا هیچ گرازی مثل انسان به محیط زیست صدمه وارد نکرده! ممنون از وب نوشته های زیباتون!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
دفعه قبل که رفته بودم منزل اش از رفت و آمد موش ها گله داشت. گفتم در اسرع وقت چند تا تله موش بخرد و خودش را از شر شان خلاص کند.
دفعه بعد که به دیدارش رفتم ، دیدم جلو در حیاط اش مقداری پنیر و مخلفات دیگر که مورد علاقه موش ها بود گذاشته بود . علت را که جویا شدم گفت تمام مواد عذایی را در یخچال نگهداری می کند ودرنتیجه موشها که برای مواد غذایی می آمدند دیگر نمی آیند و برای اینکه از گرسنگی نمیرند برایشان بیرون غذا می گذارم
ناراحت شدم و٫رسیدم یعنی چه ؟
گفت موشها هم ساکنان زمین هستند
اصل اخلاقی محیط زیستی می گه: همه ی موجودات دارای ارزش یک سانی هستند و بر هم برتری ندارند...اما کدام بشر دو پا حاضره به حضور این ساکنان رسمیت بده و بگه اون ها هم همسایه ی ما هستند و حق همسایگی بر گردن ما دارند؟!
چه دلچسب و دوست داشتنی!
خیلی زیاد...
هر موجود زنده ای برای زنده ماندن خودش مجبور است محیط خودش را طوری تنظیم کند که بتواند حق حیات و اسایش داشته باشد. زندگی انسان هم از این قائده جدا نیست.
روزانه میلیون ها میکروب وارد بدن ما می شوند و بدن ما آنها را می کشد و دفع می کند. اگر این میکروب ها بر کسی غلبه کنند سبب بیماری اش می شوند. گرچه میکروب ها ساکنان زمین هستند ولی حق همسایگی با ما را ندارند. همچنین سوسک ها و مگس ها و پشه ها گرچه ساکنان زمین هستند ولی حق زندگی در محیط زیست ما را ندارند
گویا ساکنان زمین و این حرف ها در ادبیات و شعر و هنرزیباست.
اما متاسفنه در عمل قانون زیست این است که بکش تا زنده بمانی .
ما گوسفند ها را به چرا می بریم و برایشان جا و مکان درست می کنیم و بعد سرشان را می بریم و غذاهای خوشمزه درست می کنیم. مرغ ها و جوجه ها را پرورش می دهیم و بعد پر و بالشان را می کنیم و خوراک جوجه درست می کنیم. ماهی ها را سر و دم شان را می زنیم و کباب شان می کنیم. اینان ساکنان زمین هستند.
و ما ساکنان زمین چقدر دوست داریم یا بکشیم یا بخوریم تا زنده بمانیم
در میان ساکنان زمین، انسان از همه ظالم تر است او اکو سیستم را از میان می برد... او خیلی خیلی بیشتر از حقش از طبیعت خورده است... او حتا به خودش هم رحم نمی کند....
اری فریدون عزیز! این قانون طبیعت است که موجودات برای زنده ماندن و بقای خود تلاش کنند و دیگری را به نفع خود از میان ببرند اما واقعن انسان از این قانون پیروی کرده است یا...؟
از دید من ..عکس زیبا وخوش رنگی هست
یک شکار لحظه عالی
وچه با احساس
:)
...
سلام بانو
درود بانوی عکس های رنگی...
سلام بعد از هزار سال !! آمدم
اولین چیزی که خواندم راجع به رفتن غم انگیز کلاغ ها و پروانه ها بود اما قسمت نظرات آن پست درش را سفت به روی من بسته بود !
گاهی فکر می کنم انسانها به قدری با زمین و موجودات آن و هم با دیگر انسان ها بدی کرده اند که باید از بودن کلاغ و پروانه و گنجشک تعجب کنیم نه از رفتنش .. اما کلاغها را واقعا مقاوم میدانستم . تهران با آنهمه آلودگی خوشبختانه هنوز پر از کلاغ است . باید پیگیری کنی و ببینی چرا میروند ؟!
* * *
جالب اینکه این کودکی که قورباغه را چنین در آغوش کشیده هم انگار ادامه ی همین داستان است ... برای چندمین بار می بینیم که زیبائی و عشق ورزی چقدر نسبی است . کاش آدمها همیشه بچه بودند آنوقت قهر کلاغ ها و پروانه ها را باعث نمی شدند .
عجب قورباغه ی تپل مپلی. طفلک از زور فشار چشماش زده بیرون!
ببخشید اون شخصیت داستانی که جناب فریدون در کامنت نخست گفتند کجا هستند خیلی مشتاقم ببینمشون!
-----------
به قول دبیر زیست شناسیمون : تا حالا هیچ گرازی مثل انسان به محیط زیست صدمه وارد نکرده!
ممنون از وب نوشته های زیباتون!